روزی معلم علوم دانش آموزان خود را به اردوی تفریحی میبرد. در میان مسیر به درخت بلند وکهنی رسیدند و معلم شروع کرد به توضیح دادن راجع به درخت که دانش آموزان خوبم توجه داشته باشید که این درخت نارون است و سن آن چنین است و خواص چنان دارد. در ادامه گفت اگر این درخت زبان داشت حکایتهای شیرینی را برای شما بازگو مینمود. در همین حال پیرمردی که از کنار درخت میگذشت و سخنان معلم را شنیده بود ادامه داد. بله اگر درخت زبان داشت میگفت که اگر اجازه بفرمایید خود را سرو معرفی کنم!